۱۳۸۴ آبان ۱۵, یکشنبه

چهار سال ديگه


فرض كنيد الان سال 1388 است، يعني چهار سال ديگه؛ وضع سياست خارجي در آن سال در نتيجه‌ي سياست مهرورزانه‌ي تهاجمي از الان پيداست، در اقتصاد هم كه به تبع اين سياست خارجي، ريسك سرمايه‌گذاري به شدت بالا مي‌رود، توليد به شدت كاهش پيدا مي‌كند و فقر با سياست‌هاي اقتصادي دولت، عادلانه بين همه‌ي مردم توزيع مي‌شود. فرهنگ در چهار سال سانسور و بها دادن به افراد غير هنرمند موسوم به ارزشي، به شدت دچار فقر و ابتذال مي‌شود و هنرمندان به كناره مي‌روند.
آن وقت 17 ميليون مردم بيچاره كه به دولت جديد راي داده‌اند به نتيجه‌ي مطلوب خود نرسيده و سرشكسته و نااميد مي‌شوند، آنها مي‌مانند و كسي كه شعارهاي خوب اقتصادي مي‌داد و بسيار ساده زيست به نظر مي‌آمد.

كساني هم كه اصلا راي نداند يا به غير از احمدي‌نژاد راي داده بودند حسرت مي‌خورند چون علي‌رغم اين كه جمع آرايشان حدود دو برابر آراي احمدي‌نژاد است اما الان در امور كشور تاثيري ندارند، تازه آن هشت سال اصلاحات كه نماينده‌ي اكثريت رييس جمهور بود هم تاثير نداشتند.

اصلاح‌طلبان كه مي‌گويند حكومت نمي‌گذارد ما كار كنيم! پس مردم به چه اميد در سال 88 به اصلاح‌طلبان راي دهند؟ مگر بلانسبت عقلشان را از دست داده‌اند؟ شايد اين بار هم خيلي‌ها به احمدي‌نژاد راي داده‌اند تا به قول بعضي از اصلا‌طلب‌ها حكومت يكدست شود و بهتر كار كند!
آيا آن موقع يعني سال 88 اين مردم به سمت اصلاح‌طلبان مي‌روند تنها به صرف اين كه حكومت در دستشان نيست؟ همين‌طوري؟ كشكي؟
واي خداي من! جامعه‌ي سرخورده از تمام نيروهاي اجتماعي، منتظر يك منجي مي‌شود، داخلي و خارجي‌اش ديگر فرق نخواهد كرد. خطر را احساس نمي‌كني؟
الان چه بايد كرد؟ اصلاح‌طلبان الان چه مي‌توانند بكنند؟ آيا تماشاي اوضاع و ايرادگيري‌هايي كه اين هشت سال هم مي‌كردند كفايت مي‌كند؟ به نظر من كه نه، همه مي‌پرسند كه در اين چهار سال چه كسي چه كرده؟ فرقي هم نمي‌كند كه مسوول بوده يا نه!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

الف ) لـطـفا بــــی رحــمـانـه نــقــد کــنــیــد!
ب ) آدرس ایمیل: aliasghar55@gmail.com